ترجمه ی زندگی | ||
به نام خدای رحمن و رحیم
سلام
---------------
پس از تبلیغ هایی که در پست های پیشین داشتیم، حالا می ریم که داشته باشیم چند تا ضدتبلیغ رو! :))
چند نمونه از پیام های بازرگانی که روی اعصاب می باشند:
1) پودر لباسشویی وش اکسترا --> خانومه لباس اون یکی رو برمی داره (به عبارتی می خواد کش بره!) چون با وش اکسترا شسته شده!!! حالا هررررررچی هم که این پودر خوب و خارق العاده(!!) باشه، اما خب آخه مگه آدم لباس یکی دیگه رو برمی داره بپوشه؟! oO !
2) مایع ظرفشویی پریل --> توی دو تا از تبلیغ هاش یه طور خاصی به بوی بددددددددد ظرف های کثیف اشاره می کنه که انگاری دو دقیقه پیش تو این ظرفا سوپ قورباغه سرو شده! :| خب بابا جون! همین یه کم پیش توی همین ظرف همون غذای خوش عطر و طعمی رو خوردید که داشتید براش به به چه چه می کردید! خب درسته کثیفه، اما دیگه بدبو هم نیست! باز این تبلیغ فعلی ای که نشون می ده فقط توش می گه بوی بد ظرف رو از بین می بره (حالا بماند که خانومه که مثلاً داره ظرف تمیز و خوشبو رو بو می کشه، قیافه ش طوریه که انگار کیسه زباله گرفته جلو دماغش :دی)، اما تبلیغی که چندوقت پیشا می داد دیگه خیلی بد بود! طرف می گفت (با این مضمون) که بعد از مهمونی هیچی بدتر و بدبوتر از ظرفای مهمونی نیست!! بعد این سؤال برای من پیش میومد که مگه آدم غذای بوگندو می ذاره جلوی مهمونش که حالا تا مهمونی تموم شد ظرفای بوگندو(!) بدترین صحنه ی ممکن رو تشکیل بدن؟!! دیگه ظرف هررررچی هم که کثیف باشه اما توش غذا بوده نه دور از جونتون آشغال بدبو! :| مگرررر این که ظرفی مثلاً یکی دو روز بمونه توی ظرفشویی (مثل خونه های دانشجویی پسرا )، اون وقت بوگند می گیره! :پی
3) پودر لباسشویی ِ یادم نیست چی --> یکی از بچه هه می پرسه تولدت چطور بود؟ بعد اولاً که مامان ه اصن نمی ذاره بچه ش حرف بزنه!! خودش فوری می گه خیلی خوش گذشت اما لک روی لباسش از بین نمی ره! بعد خب پودر مورد تبلیغ رو بهش معرفی می کنن، می ره لباس رو می شوره.. و بععععد، لباسی رو که نشون می ده لکه ش از بین رفته انگار لباس یه بچه ی سه ساله ست، درحالی که بچه ی توی تبلیغ 6-7 سالشه! خب چه طور اون لباس توی تولدش تنش بوده؟! اون که فوقش قد یکی از دستاش باشه!
4) چای گوزل --> دارن درس می خونن، پسره می گه هیچی نمی فهمم و می خوام رشته مو عوض کنم، یهو رفیقش می گه رشته تو عوض نکن، چاییتو عوض کن! Oo ! می فهمم منظور تبلیغ رو هااااا، اما بازم به نظرم خیلیییی بی ربط ه! حالا تبلیغای دیگه ش (با همین مضمون که نمی دونم چه کار نکن چاییتو عوض کن) بد نیستن، اما این یکیش به نظرم خیلی بیخود می یاد!
5) صنایع چوبی نوند --> دارن تو خیابون راه می رن، طرف می گه این مبل/صندلی/میز و... چه قشنگههههه! اون یکی می گه اییییییین قشنگه؟! نوند رو ندیدی پس! خب تا این جاش که موردی نداره؛ اما اولاً اون محصولی که طرف اول خوشش میاد رو نشون نمی ده (که خب طبیعیه نشون ندن، چون پس فردا ممکنه صاحب اون مارک بیاد و شکایت کنه که چرا به کار من گفتید بد!)، ثانیاً موضوع اینه که حتی هیچ نمونه ای از محصولات خودشون رو هم نشون نمی دن!! و فقط به چند تا نقاشی کوچیک و الکی از صنایع چوبی بسنده می کنن! خب محض دلخوشی یه دونه صندلی نشون بدید لااقل!
این ضدتبلیغات ممکنه ادامه داشته باشن [ چهارشنبه 92/11/30 ] [ 4:18 عصر ] [ گویای خاموش ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |